از عشق چی میدونی سوال سیزدهم قسمت دوم ...

سؤال سيزدهم: نظر خداوند درباره­ي عشق چيست؟ (قسمت دوم)


محبّت به خداوند و اولياي او

منابع اسلامي مملوّ از ترغيب مردم به محبّت خداوند و دوستان او است. بررسي كامل اين منابع از حوصله اين كتاب خارج است. ما تنها به صورت اجمال به قسمت­هايي از اين مستندات اشاره مي­كنيم.
ايرانيان شيفته خدايند!

خداوند در سوره مائده آيه 54 مي­فرمايد: اي كساني كه ايمان آورد­ه ايد، هركس از شما از دين خود برگردد، به زودي خدا گروهي (ديگر) را مي‏آورد كه آنان را دوست مي‏دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند. (اينان‏) با مؤمنان، فروتن، (و) بر كافران سرفرازند. در راه خدا جهاد مي‏كنند و از سرزنش هيچ ملامتگري نمي‏ترسند. اين فضل خداست. آن را به هر كه بخواهد مي‏دهد، و خدا گشايشگر داناست[1].
در ذيل اين آيه رواياتي وجود دارد كه منظور از «قوم و گروه» در آيه فوق را، توضيح مي­دهد:
1) هنگامي كه از پيامبر درباره­ي اين آيه‏ سؤال كردند، ايشان دست خود را بر شانه سلمان زد و فرمود: اين و ياران او و هم­وطنان او هستند.
سپس فرمود: «لَوْ كَانَ الدِّينُ مُعَلَّقَاً بِالثُّرَيّا لَتَنَاوَلَه رجالٌ مِنْ أبْنَاءِ الْفارْسِ». اگر دين به ستاره ثريّا بسته باشد (و در دور دست­ترين مكان باشد)، مرداني از فارس آن را در اختيار خواهند گرفت.
متن کامل پاسخ در ادامه ی مطلب موجود است.

ادامه نوشته

از عشق چی میدونی سوال سیزدهم قسمت اول ...

سؤال سيزدهم: نظر خداوند درباره­ي عشق چيست؟ (قسمت اول)
آيا قرآن عشقمجازي را مذمّت مي­كند؟

خداوند در قرآن[1] از جمله شرايط همسر ايده­آل را، آلوده نبودن دختر و پسر به زنا معرّفي مي­كند؛ منتها زنا را به دو قسمِ «زناي آشكار» و «داشتن دوست پنهاني» تقسيم مي­كند. به تعبير ديگر، قرآن از داشتن معشوق و يا معشوقه تعبير به زنا مي­كند و وجود عشق قبل از ازدواج را زشت و ناپسند مي­انگارد. زنا در فرهنگ اسلامي به هرگونه ارتباط لذت بخش بين زن و مرد (غير از هم­سر) اطلاق مي­شود.
احاديثي كه عشقمجازي را مذمّت نموده است
1.امام علي (عليه­السّلام) در نهج البلاغه خطبه 109 مي­گويند: هركس عاشق چيزي شود، چشمانش پرده مي­گيرد و قلبش مريض مي­شود؛ او به چشمي غير سالم مي­بيند و با گوشي غير شنوا مي­شنود؛ شهوت­ها عقلش را پاره نموده است و دنيا قلبش را ميرانده... او از هيچ پند دهنده­اي پندي نمي­پذيرد[2].
2. مفضّل از شاگردان امام صادق (عليه­السّلام) از حضرت درباره­ي عشق سؤال مي­كند؛ ايشان پاسخ مي­دهند: قلب­هايي كه از ياد خداوند تهي گشته، لذا خداوند مزّه­ي محبّت غير خودش را به آن­ها مي­چشاند[3].
در اين حديث معتبر، بحثي درباره­ي حقيقت عشق نيست، تا گفته شود اين حديث، عشق حيواني را توصيف مي­كند! بل­كه بحث درباره­ي علّت و سبب عشق است.
اين حديث مي­گويد: «سبب عشق و علّت پر شدن قلب از محبّت مخلوق، خالي بودن آن از محبّت خداوند است». انسان­ها با محبّت خداوند متولّد مي­شوند. به آن­ها اين آگاهي فطري داده شده است كه چه چيزي مي­تواند شما را در اين وضعيّت عاطفي نسبت به خداوند نگه دارد و چه چيزي شما را در مقابل او گستاخ نمايد[4].

بسياري از انسان­ها با جولان دادن به هوس و صبر نكردن بر اطاعت عقل، رابطه­ي عاطفيشان را با خداوند ضعيف نموده و يا حتّي از بين مي­برند.

متن کامل پاسخ در ادامه ی مطلب موجود است.

ادامه نوشته

از عشق چی میدونی سوال دوازدهم...


سؤال دوازدهم: آيا عشق­ در تمام استعمالات خود از يك وحدت معنايي برخوردار است؟

عشق واژه­اي است بسيار گسترده و داراي مصاديق مختلف كه همين خصوصيّت سبب شده است تا بحث­ها و مجادله­ها درباره­ي عشق به سرانجام قانع كننده­اي نرسد؛ زيرا فردي عشق را در معنايي به كار مي­برد و درباره­اش داد سخن مي­دهد و فردي ديگر معنايي ديگر را براي عشق تصوّر مي­كند و بحث در اين باره را، به سمت و سويي ديگر مي­كشاند.
در ذيل، استعمالات مختلف عشق از دو منظر­ انديش­مندان اسلامي و دانش­مندان غربي بررسي مي­شود.
تقسيمات عشق از منظر­ انديش­مندان اسلامي

انديش­مندان اسلامي از انواع مختلفي از عشق سخن گفته­اند كه بسياري از آن­ها قابل ادغام در يكديگر است؛ اين انواع با ادغام­هاي صورت گرفته عبارتند از:
عشق حقيقي: عشق به خداوند و اسم­هاي زيبا و خصوصيّات نيكوي اوست. از اين عشق به واژگاني ديگر نيز تعبير مي­شود: عشق اكبر، عشق عقلي، عشق الهي، عشق افلاطوني[1]؛ كه منظور از همه­ي اين واژه­ها «عشق به خدا» است.
عشق مجازي اوسط: اين عشق داراي دو مصداق است:
عشق به عالم كبير (جهان هستي) و عشق به عالم صغير (انسان كامل)[2].
عشق مجازي اصغر: اين عشق نيز دو قسم دارد:
1) عشق نفساني: اين عشق مبدأش مشابهت جوهره­ي عاشق و معشوق است و علّت به وجود آمدنش توجّه و شگفتي به خصوصيّات برتر و زيبايي روحي و شخصيّتي معشوق است. از اين عشق با تعابير ديگري نيز ياد شده است: عشق عفيف، عشق روحاني، عشق معنوي و عشق نُطقي[3].
متن کامل پاسخ در ادامه ی مطلب موجود است.

ادامه نوشته